صلح پایدار
پنج شنبه 1 / 3 / 1393برچسب:, :: 23:39 :: نويسنده : ارادتمند يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُم 119 ضريس از حضرت باقر عليه السّلام در معنى اين آيه روايت كرده فرمود زمانى كه روز قيامت شد مردم همه زنده شده براى حساب بعرصه محشر وارد و همگى در جد و جهد و تلاش هستند كه زودتر خلاص شوند، در عرصه محشر ميايستند و خداوند از فوق عرش چنان بر همه آنها احاطه پيدا ميكند كه قابل وصف نيست اولين صدائى كه منادى مينمايد و تمام خلايق ميشنوند آنست كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را باسم محمد بن عبد اللّه بنى قرشى العربى صدا ميزنند و پيش ميآيد آنجناب تا اينكه در طرف راست عرش پروردگار توقف مينمايد پس از آن امير المؤمنين على بن أبي طالب را ندا ميكنند و آنحضرت در طرف چپ عرش قرار ميگيرد بعد امت پيغمبر را صدا ميزنند و در طرف چپ على عليه السّلام ميايستند سپس هر يك از انبياء و امت آنها را ندا ميدهند و در طرف چپ عرش ميايستند آنگاه اول كسى را كه در موقف سؤال حاضر ميكنند قلم است كه بصورت آدمى نزد عرش حاضر شده توقف ميكند. خداوند تبارك و تعالى ميگويد آيا در لوح آنچه را كه بتو وحى و الهام شده نوشتى؟ قلم ميگويد بلى اى خداوند تو ميدانى كه آنچه بمن وحى فرموده بودى در لوح نوشتم خداوند ميفرمايد شاهد بر صدق مدعايت كيست؟ جواب ميدهد پروردگارا آيا غير از ذات اقدست كسى بر اسرارت اطلاع يافته كه شاهد بر آن باشد خطاب ميرسد با اين حجت و بيانت رستگار شدى، بعد از قلم لوح بصورت آدمى حضور يافته و در كنار قلم توقف ميكند و باو ميفرمايد آيا قلم آنچه از وحى و الهام باو شده بود بر تو نوشت؟ لوح ميگويد آرى و من آنها را بفرشته اسرافيل رسانيدم آنگاه اسرافيل خوانده ميشود و آنهم بصورت آدمى آمده و پهلوى لوح و قلم ميايستد خداوند فرمايد آيا لوح آنچه را كه بر آن نوشته بود بتو رسانيد؟ عرض ميكند بلى و آنرا بفرشته جبرئيل رسانيدم جبرئيل خوانده ميشود و پيش ميآيد و در كنار اسرافيل ميايستد باو خطاب ميشود كه آيا اسرافيل آنچه را بايد بتو برساند رسانيد؟ ميگويد بلى و آنها را بسوى پيغمبرانت رسانيدم و تمام اوامر و نواهى كه امر و مقرر شده بود به پيغمبران يكى بعد از ديگرى ابلاغ نمودم و آخرين آنها كه وحى و حكمت و دانش و كتاب آسمانى قرآن را بوى رسانيدم محمد بن عبد اللّه عربى قرشى حرمى حبيب و دوستت بود حضرت باقر عليه السّلام فرمود اول كسى كه از فرزندان آدم را براى سؤال بخوانند محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه خداوند باو جزا ميدهد و در آنروز در محضر كبريائى پروردگار مقربتر و نزديكتر از آنحضرت كسى نيست و خداوند ميفرمايد: اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيا جبرئيل آنچه وحى شده بود رسانيد و بسويت كتاب و حكمت و دانشى كه فرستاده بودم آورد؟ گويد بلى مجددا ميفرمايد گواه تو كيست؟ ميگويد ذات مقدس پروردگار شاهد و گواه است و نيز فرشتگان و نيكوكاران امتم گواه و شاهدند كه آنچه را بمن وحى و ابلاغ شده به بندگان و افراد امت رسانيدهام و اداى رسالت كردهام و البته گواهى خودت كافى است، آنگاه فرشتگان را براى گواهى بخوانند و گواهى دهند و امت را براى گواهى رسانيدن احكام بخوانند و گواهى دهند سپس ميفرمايد: اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيا در ميان امت بجاى خود كسى را گذاشتى كه حكمت و دانش را بپا داشته و قرآن و كتاب مرا تفسير و بيان كند و در مواقع بروز اختلاف در احكام دين باو مراجعه و پس از تو آن شخص حجت و جانشين من در روى زمين باشد؟ ميگويد بلى اى خداوند من على بن أبي طالب عليه السّلام برادر و وزير و وصى و بهترين امتم را در زمان حياتم بخلافت و جانشينى خود نصب كرده و امت را باطاعت و فرمانبردارى از او ملزم ساخته و از آنها بر اين امر بيعت گرفتم و عهد نمودند كه او را پيشوا و مقتداى خود بشناسند آنگاه على عليه السّلام را بخوانند و باو ميفرمايد آيا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در باره تو بامت وصيت نمود و براى جانشينى و خلافت تو از آنها عهد و پيمان گرفت و ترا در زمان حياة خود نشانه هدايت خلق قرار داد و آيا تو براى آن مقام ايستادگى و استقامت كردى؟ على عليه السّلام گويد بلى اى پروردگار، محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا جانشين خود نمود و در زمان حياتش بخلافت نصب كرد ولى همينكه روح او را بسوى خودت قبض فرمودى امت منكر خلافت من شده و مكر و خدعه نمودند و مرا پيروى و تمكين نكرده و كسى كه مؤخر بود بر من مقدم داشته و مرا كه مقدم بودم مؤخر گذاردند و نزديك بود مرا بقتل برسانند و سخنان مرا نشنيده و اطاعت و فرمانبردارى نكردند تا جائيكه ناگزير به جنگ و جهاد شده و بالاخره در همين راه مرا كشتند خداوند ميفرمايد آيا بعد از خودت حجت و خليفه در ميان امت گذاشتى كه رهنماى بندگان در روى زمين باشند و آنها را بسوى دين من هدايت و رهبرى كنند؟ ميگويد بلى اى پروردگار حسن فرزندم كه فرزند دختر پيغمبرت بود در ميان امت بجا گذاشتم، لذا امام حسن عليه السّلام را بخوانند و از او سؤالى را كه از على عليه السّلام شده بود بنمايند و بعد از آن يك بيك امامان را خوانده و سؤال ميفرمايند و هر كدام حجت و دليل آورند مانند حجت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند عذر آنها را قبول فرموده و حجت و برهان آنها را ميپذيرد و ميفرمايد اين روزى استكه نفع ميدهد براستگويان سخنان و گفتار راست آنان پس ضريس راوى حديث گفت در اين جا فرمايشات حضرت باقر عليه السّلام صلوات اللّه عليه و على آبائه الطاهرين منقطع شد نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |